امروز سوم نومبر است. چند روز پیش هرجائی که میرفتم، با انسانهای عجیب و غریب روبرو میشدم. و همین انسانهای با لباسها ی ژولیده و سرو صورت خون آلود مرا به یاد فلمهای آدمخوار و داستانهای شبه میانداخت. روی سرکها، مارکیتها، محوطه دانشگاه و خلاصه همه جا میشد این انسانهای عجیب را دید. در اوایل واقعاً از دیدنشان وحشت میکردم اما بعدها وقتی از نزدیک آنا را دیدم، برایم اندک عادی شد.
در صنف فرهنگ، استادم در مورد هالوین معلومات جالبی داد. "هزار سال قبل (قبل از ظهور مسیح) مردم به برگشت ارواح باور داشتند، چون در شب 31 نومبر اتفاقی بدی برای مردم افتاد که از آن به بعد آنها فکر میکردند که ارواح "خبیث" دوباره به قریه ها بر میگردند و باعث آزار و اذیت ایشان میشوند. به همین دلیل آنها چراغها را روشن میکردند، صورتهایشان را با رنگها به شکل ترسناک نقاشی میکردند، و یا لباسهای به شکل حیوانات بر تن میکردند و همه از خانه هایشان فریاد کنان بیرون میشدند تا این ارواح برگشته را بترسانند. به این ارواح "زامبی" میگویند. زامبی آن انسانهای است که سالها قبل مرده اند ولی در سی و یکم اکتبر دوباره زنده شده و به قریه هایشان بر میگردند. مردم را آزار و ادیت میکنند.
اما بعد از ظهور عیسی مسیح این باور اندک اندک تغییر کرد، مردم به قدسین باور پیدا کردند. آن همه وحشت از برگشت مرده ها آهسته آهسته رنگ باخت. مردم به این باور شدند که این قدسین با مرده های زنده شده میجنگند و از انان دفاع میکنند. تا این که مسیح آنان را مطمئن ساخت که مرده ها بر نمیگردند و مردم میتوانند بدون ترس زندگی کنند.
Carved pumpkin |
اما اکثر مردم دوست ندارند انسانهای وحشتناک از خود بسازند بلکه هر کس دوست دارد همان رسم، لباس و آرایش مخصوص خودش را به نمایش بگذارد. هالوین یک تفریح است با بازی های مختلف...